خریدای یه دونه پسمل ما
امسال خیلی متفاوت بود عزیزم... شما خودت انتخاب میکردی ونظر میدادی... واز خریدات ذوق زده میشدی... خیلی خوشحال بودی... ما هم از ذوقت ... ذوق زده میشیدیم... پارسال خیلی کوچیک بودی... ولی امسال خیلی آقا شده بودی عزیز دلم... کفش فروشی رفتیم خیلی ذوقت میکردی وقتی من پات میکردم... دیگه در نمیاوردی ویا در میاوردی ناراحت میشدی...از لباست ذوقت میکرد... یه جفت دمپایی برات خریدیم ... بازم ذوقت کرد... جورابات رو تا دیدی... بلند گفتی: باب باب اس فن جی خدااااااااااااا خیلی برام جالبه ... اصلا باورش سخته برام... چقد زود بزرگ شدی امیرعلی هرچند که خیلی خیلی شیطونی ... ولی مامانی خیلی داری زود بزرگ میشی وقتی لباساتو پوشیدی وتیپتو دیدم به بابایی میگ...
نویسنده :
مامان امیرعلی
0:31